Someone i loved
<< اما من می دانم. باور کن کلوئه. شاید چیز زیادی ندارنم، اما این یکی را می دانم. نمی گویم از بقیه بیش تر می فهمم اما دو تا پیراهن بیشتر از تو پاره کردم. دو برابر تو سن دارم، میفهمی؟ زندگی حتی وقتی انکارش کنی، حتی وقتی به آن بی اعتنایی کنی، حتی وقتی حاضر به پذیرفتن اش نباشی، باز هم از تو قوی تر است. قوی تر از هرچیزی.
آدم ها از اردوگاه های اجباری برمی گشتند و بچه دار می شدند.مردان و زنانی که شکنجه شده بودند، که مرگ عزیزان شان را دیده بودند و خانه هایشان با خاکستر یکی شده بود. به خانه برمی گشتند و دنبال اتوبوس می دویدند، درباره ی آب و هوا حرف می زدند و دختران شان را عروس می کردند. باورکردنی نیست، اما زندگی همین است. زندگی از هر چیزی قوی تر است؛ مگر ما کی هستیم که آن قدر خودمان را مهم می دانیم؟ و بعدش چه می شود؟>>
#دوستش_داشتم
#آناگاوالدا
عکس به وقت دهم آذر ماه 1396-حوالی ظهر-ورودی فرعی دانشگاه