قرعه کشی
ساعت ده شب بود.رفته بودم پایین پیش دو تا از دوستام تو محوطه بودم که یکیشون گفت برا قرعه کشی اسم نوشته بودی؟گفتم اره گفت قرعه کشی کردن .پیش خودم گفتم اسم من که در نمیاد!
گفت دختری که تو امورفرهنگی کار میکنه تو سرپرستیه بیا بریم بپرسیم ازش...رفتیم پرسیدم...
باورت میشه مریم؟اسمت تو قرعه کشی بین هزار نفر یا بیشتر درومده برا مشهد...برا حرم امام رضا...
باورت میشه مریم؟خیلی خیلی وقته که با یاد زیارت رفتن بغض میکنی و میری تو نت سرچ میزنی حرم امام رضا...و الان میری...
مریم باورت میشه؟دلت زیارت میخواست ولی به کسی نمیگفتی...
یادت میاد یه بار به یکی گفتی دلت زیارت میخاد و چپ چپ نگات کرد ...و بعد گفت تو نمازاتو بخون اول...
میدونم 40روز مونده تا حرکت و تا اون موقع خیلی اتفاقا میتونه بیفته ولی کاش برم...
میشه دعا کنید برام؟